رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره
بابا احمدبابا احمد، تا این لحظه: 43 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره
مامان فریبامامان فریبا، تا این لحظه: 39 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره
رادمهر کله قند دومرادمهر کله قند دوم، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

اسمارتیس

سونوی سه بعدی

1391/10/25 15:47
نویسنده : فریبا
2,203 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسر قشنگم قرار بود 12 آذر بریم برای ملاقاتت واسه سه بعدی اما پنج شنبه 2 آذر 91 که خونه مادر

جونی مراسم حلیم بود از سونوگرافی زنگ زدن و گفتن زودتر بیایین من و بابایی هم زودی آماده شدیم

اومدیم پیشت نیم ساعتی نشستیم تا نوبتمون بشه بعد از کلی انتظار نوبت ما شد با بابایی رفتیم پیش آقای

دکتر خیلی مهربون و آروم بود و هر جایی از بدنت رو نشون میداد من قربون صدقه میرفتم حتی شومبول نازت

رو هم نشونمون داد اما صداش خیلی آروم بود بابایی بعد از تموم شدن کار آقای دکتر گفت دختره یا پسره؟

نیشخند آقای دکتر هم گفت ماشاله من که نشونتون دادم منم کلی خندیدم اخه حواس بابایی پیش موبایلش بود

قرار بود برهمامانش اینا رو برا مراسم بیارهبرا همین فکرش مشغول بود ولی وقتی دیدیم همه جای بدنت

سالمه خیلی شکر خدا کردیم و خوشحال شدیم خدا جونمون برامون یه هدیه بی عیب و نقص داده هنوزم

که هنوزه باورم نمیشه بعد سونوگرافی که اومدیم خونه کلی ذوق داشتم اما به کسی چیزی نگفتم هههه

اینم عکس سه بعدی شما گلم

 

حالا میخوام از حرکاتت بگم گل پسرم :حرکاتت ماشاله هزار ماشاله زود شروع شد از هفته 15 من

حرکات شمارو احساس میکردم و هر بار مثل نبض میزدی قربون صدقه ات میرفتم بعد الان که هفته 28

هستم تکونها و لگدهات محکم تر شده خداروشکر . تازه گل پسرم بعضی وقتها لگدهات خیلی محکمه حتی بابایی هم میتونه حسش کنه

اینم بگم دایی سعید و خاله زهرا خیلی منتظرت هستن دایی همش میگه بذار دستمو بذارم رو شکمت و

لگد بزنه اون روزم یه لگد حسابی بهش زدی خوشم اومد پسرم دمت گرم زبان وای مامانی امروز چقد پر

حرفی میکنه آخه میدونی تا امروز که 25 دی ماه هست مام سرکار اما دیگه به سختی میام و نمیتونم

بیام گفتم بعد این که نت ندارم بنویسم اینه که حول حولکی مینویسم

تازه از شیرین کاری هات بگم که بعضی وقتها هم خودتو سفت میکنی میچسبونی به شکم مامان و مامان نمیتونه نفس بکشه اما به عشق تو بازم نفس میکشم

 

گل پسرم مراقب خودت باش من تو رو سپردم دست خدا جونم انشاله صحیح و سالم میگیرمش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

هیجان
27 دی 91 8:59
عزیز خاله پسر خوشگل ماشالله چه چشم و ابرویی هم دارههههههههه فری کاملن مشخصه خدا برات حفظش کنه عزیزم کوچولوی عزیز تمام این روزها من و بقیه دوستای مامانی دورادور با تو بودیم و برای سلامتیت شکرگذار بودیم ا زخدا میخوام تا همیشه برای خونوادت سلامت بمونی و تو زندگیت شادی حرف اول و اخر باشه عزیزم دیگه چیزی نمونده تا این دنیا رو پر از رنگ کنی برا یمامان و بابا تااون موقع مراقب خودت و مامانی باش مثه یه مردددددددد میبوسمت دلم برای هردوتاییتون تنگ میشه ولی میدونم خدا مامان فری رو بدون نت نمیزاره تو هم با لگدات اصرار کن که زودتر نت و راه بندازه تا اینجا هم به روز باشه همیشه منتظرتون هستمممممممممممم ایشالله که هرجا هستید هردوتاییتون غرق شادی و عشق به هم باشید بوسسسسسسسسسس یه روی ماهت که چقدر هم نازه پسرک عزیزم فری پسر زای عزیز مراقب خودت باششششششش دوست خوبم
هیجان
18 بهمن 91 13:14
جای هردوتاییتون خالیه دلم براتون تنگ شده امیدوارم که حالتون خوب باشه و این ماهای اخر رو به سلامتی بگذرونیدددددد بوسسسسسس
نیلوفر
21 بهمن 91 23:03
فریبا خیلیییییییییییییییی دل تنگتم. زودتر بیا کلوپپپپپ. یه بوس هم واسه محمد نازتتتتتتتتتتتتتتتتت
مه‌ناز
29 بهمن 91 15:41
فريباي خوب و مهربون كجايي؟ ايشالا كه سلامت باشين تو و محمد و باباش..... دلم برات تنگ شده...... عزيزم مواظب خودت باش.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به اسمارتیس می باشد